مشاوره بازاریابی در بازار امروز امری ضروری است یا نه؟

آنچه پیتر دراکر سالها پیش درباره ی هدف نهایی سازمانها، شرکتها و کسب و کارها به عنوان یک (Enterprise) بیان می کند ، هنوز به قوت خودش باقی است و عجیب اینکه چقدر زود از هدفهای مدیران محو شده است!

به عنوان یک مدیر، آنقدر گرم روزمرگی ها و کارهای روزانه می شوید ، چیزی که به آن کارِ داخل بیزنس می گوییم (Working In the Business) که از کار اصلی که کارِ روی بیزنس و جذب مشتری و گسترش بیزنس است ، غافل می شوید (Working On the Business).

نوآوری و خلاقیت در بازاریابی ، در محصولات و خدمات ، در ارائه و کیفیت و تبلیغات ، تبلیغات زبان به زبان ، تبلیغات دیجیتال و … همه از بخشهایی است که نیاز به برنامه ریزی دقیق و شناخت دقیق و آنالیز بیزنس دارد.

اگر کتابچه ی آنالیز را در بخش اول تهیه کرده باشید ، آنالیز بازاریابی و خدمات شما نیز انجام شده و حالا چراغ راه برای ماههای آینده روشن است.

بازاریابی هدف نهایی هر بیزنسی است که با مشتری سر و کار دارد. تعریف های زیادی از بازاریابی شده است ولی من تعریف ساده و سر راست آن را می پسندم:

بازاریابی یعنی روندی که برای پیدا کردن ، جذب مشتری و نگه داشتن مشتری ، طی می کنید

و این برای کسب و کارها یعنی همه چیز. 

با اینکه تعریف ساده است و یکی از مهمترین کارهای هر سازمان، شرکت و کسب و کاری است که بر پایه ی فروش بنا شده است ، یا اولویت آن تغییر می کند ، یا چنان به بیراهه کشیده شده که مدیران از بازاریابی ، تنها یک ابزار آن را استفاده می کنند: تبلیغات!

• تبلیغات ، بازاریابی نیست.
• داشتن یکی از ابزارهای تبلیغاتی، یا حضور در یکی از سوشال مدیاها( مثل اینستاگرام) بازاریابی نیست.
• تبلیغات بیلبوردی ، بازاریابی نیست.
• عکاسی یا تیزرهای تبلیغاتی تلویزیونی ، یا تلویزیون شهری بازاریابی نیست.
• داشتن وبسایت ، بازاریابی دیجیتال نیست.
• استفاده از اینستاگرام و واتساپ هم بازاریابی دیجیتال نیست.
• گرفتن بازاریاب حضوری یا تلفنی هم بازاریابی نیست.

این مهمترین هشداری است که مدیران را باید از آن آگاه کرد.

مشاوره بازاریابی یک علم است و مجموعه ای از تمام ابزارهاست که هدف نهایی آن جذب حداکثری مشتریان برای بیزنسهایی هست که اولویت آنها فروش است.

و بدتر اینکه ، مدیرانی که همین تبلیغات را هم با بازاریابی اشتباه می گیرند، خود تبلیغات را هم اشتباه انجام میدهند.

این گفته ی دیوید اُگُوی، که او را جزو بزرگان تبلیغات دنیا می شناسند، بر این نکته تکیه دارد که گول جذابیت طرح را نخورید، ببینید درنهایت چه پیامی دارید؟

به این علم توجه کردن به محتوا ، کُپی رایتینگ می گویند که کاربرد اصلی آن در تاثیرگذار کردن تبلیغات است و من سالها بر روی تکنیکهای کپی رایتینگ تحقیق عملی کرده ام و حالا میتوانم با جداول دقیق، قدرت و اثرگذاری تبلیغات شما را هم مشخص کنم.

این مهارت، علاوه بر مهارتهای آنالیزور بیزنس است و از سالها کار من در حوزه ی تبلیغات و بازاریابی مستقیم (Direct Marketing) سرچشمه می گیرد.

 

برای موفقیت در بازاریابی، استراتژی هدف ، استراتژی پیام و استراتژی مدیا(ابزارهای تبلیغاتی تاثیرگذار روی گروه هدف) باید دقیق و مشخص باشند.

سخن استیو جابز هم به نوعی تکمیل کننده ی این بحث است که اینکه فقط فکر کنیم بزرگترین، بیشترین ، پرتعدادترین کار را انجام داده ایم ، موفق نخواهیم بود.

شما برای اینکه در بازاریابی خود موفق شوید ، اول باید نقاط ضعف و قوت خود را خوب بشناسید.

نقاط ضعف خود را تقویت کنید ، برنامه ریزی کنید و بپوشانید ، و نقاط مثبت خود را به مشتری بشناسانید. برای این شناخت ، اول به آنالیز دقیق نیاز دارید.

همان تبلیغاتی که به اشتباه به جایگزین پِلَن و برنامه ریزی بازاریابی شده ، نیاز به استراتژیهای پیام و مخاطب سنجی دارد. اینطور نیست که بتوان یک نوع تبلیغات را برای همه ی مخاطبان انجام داد و نتیجه ی عالی هم گرفت.

گروه بندی و دسته بندی مشتریان، کارهایی است که یک آنالیزور بیزنس برای شما انجام میدهد و بر اساس آن، پیشنهادات تبلیغاتی و انواع ابزارهای تبلیغاتی خود را پیشنهاد می دهد.

در کتابچه ی آنالیز بیزنس، گام به گام این تحلیل ها برای بیزنس شما انجام می شوند و نتیجه آن می شود که برنامه ی چند ماه آینده ی شما ، بر اساس گروه هدف و آنالیز دقیق، به شما داده می شود .

تحلیل رقبا و اینکه آنها از چه ابزارهای بازاریابی استفاده می کنند ، نقاط ضعف و قوت بازاریابی آنها کجاست و شما چطور میتوانید از این موارد سود ببرید نیز ، در کتابچه آنالیز مشخص می شود.

برای فروش نیاز به آنالیز دقیق محصول دارید. تاکتیک های آنالیز محصول ، تاکتیکهای بسته بندی و روشهای آنالیز خدمات نیز از دیگر بخش های کتابچه ی آنالیز بازاریابی شماست.

بنابراین می بینید که یک آنالیزور بیزنس، هیچ تصمیم بازاریابی را بر اساس حدس و گمان نمی گیرد و همه ی بخش های کسب و کار شما را اول تحلیل می کند و سپس بر اساس آن، تصمیم های خود را به شما ارائه می دهد که ریسک بازاریابی شما را پایین تر بیاورد

در آنالیز بیزنس ها ، دهها روند برای بررسی بازاریابی کالا ها و بازاریابی خدمات وجود دارد . مشکل آنجاست که در حال حاضر، مدیران یا مشاوران، بخش بندی یا ماژول بندی مشخصی ، خودشان برای تصمیم گیری ندارند ، و بیشتر بر اساس ایده جلو می روند تا استراتژی و امید دارند تا از این کارها جواب بگیرند. اما …

امید، استراتژی نیست

Hope Is Not A Strategy

 برای اینکه دقیقا” بدانید در کجای بازار قرار دارید، تحلیل وضعیت فعلی بازاریابی خود و رقبای خود را بدانید و بدانید برای آینده چه برنامه هایی را باید پیاده کنید ، بهتر است از یک آنالیزور بیزنس کمک بگیرید که بتواند در صورت لزوم برنامه های مشاوره مدیریت و یا برنامه ی مشاوره بازاریابی را بر اساس تحلیل های دقیق و حساب شده به شما بدهد.

از اینجا می توانید شروع کنید: